هر ساله همزمان با فرا رسیدن فصل تابستان رایج شدن پوششهای نامناسب را به وفور در جامعه شاهد هستیم، که با آغاز این ایام معضل فوق بین جوانان به ویژه دختران و زنان جوان پررنگتر دیده میشود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی شاخص،خودم را عازم به یک سفر یک روزه در مراکز خرید شهر میکنم.یکی از اصلیترین خیابان ها که فارغ از بحث شلوغی و ترافیک و کمبود جای پارک؛ ویترین مغازه هایش، دل هر غیرخریداری را هم مجذوب خود میکند.
چشمک زدن مانکنها، دلبری کردن رنگها، تخفیفهای فروش تابستانه، کوتاهی و جلو باز بودن مانتوها، نوشتههای انگلیسی به ظاهر جذاب روی آنها و شاید از همه مهمتر بحث پایین بودن قیمت تمام شدهی آن در مقایسه با سایر موارد مشابه؛ ارادهی هر فردی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
خنکای نسیم کولر گازی، همراه با گوشنوازی یک موسیقی آرام، برخورد مشتری مدارانهی مغازهدارها؛ هر رهگذری را هر چند کوتاه ترغیب میکند گشتی به داخل فروشگاهها بزند.
نمیدانم من آدم مشکلپسندی شدهام یا تنوع مدلهای مختلفی که در اینجاست و چنگی هم به دل نمیزند، انتخاب را برایم دشوار کرده است…
در گوشهای از فروشگاه یک مادر و دختر در حال انتخاب مانتو از روی رگالهای موجود هستند، رگالی که بالای آن قیمت تمام شده را زیر سی هزارتومان نوشته است، رگالی که در برابر قیمتهای نجومی صد و اندی تومان شاید دیدنش خالی از لطف نباشد.
احساس میکنم شاید سلیقهی من هم با سلیقهی آن دختر یکی باشد.خودم را به موقعیتی که او قرار دارد میرسانم؛ صدای پچ پچ حرفهایشان انگار نشان میداد او هم مردد در انتخاب است.
همکار مغازهدار به جمع ما ملحق میشود؛ تا با اندکی چرب زبانی و بازاریابی بتواند نظر ما در انتخاب تغییر دهد و پیشنهاد او مانتوهای همین قسمت از فروشگاه است، که جملهای با این مضمون پشت آن نوشته شده است:
“Keep calm, im Queen”
به گفته فروشنده، این جدیدترین کار فروشگاه است که با استقبال اکثر مشتریها مواجه شده است، هم جنس آن نازک است و حریر و کاملا خنک است، قیمت آن هم مناسب و مد امسال است.
این صحبت های عوام فریبانهی یک فروشنده قزوینی است؛ کسی که شاید برایش مهم نباشد مارک چیست، مد چیست و چگونه بوجود میآید، انگار این واژهی مد، کلاس دارد.
به نظر من این واژه مد، بدترین واژهی ممکن این روزهاست که سرگرمی نسل جوان و نوجوان کشور شدهاست، فکر میکنم مد گرایی جزیی از شخصیت و هویت افراد شده هر چند با شدت گرفتن آن به نوعی به یک بیماری اجتماعی تبدیل شدهاست.
من هم از سر کنجکاوی قیمت این مانتوها را جویا میشوم؛ او که میخواهد مهر تایید برای فروش بیشتر خودش بزند و میگوید: ” شما که چادری هستید، چرا اینقدر سخت میگیرید، نوشته است من یک ملکه هستم…”
داشتم در ذهنم جملهای را پیدا میکردم تا جواب محکمی باشد به فروشندهی محترم، دیدم دختری که بعدا با هم آشنا شدیم و دانشجوی دانشگاه امام خمینی(ره) بود، گلویی صاف کرد و با کمی مکث گفت: آیا ملکه واقعی بودن نیاز به جار زدن دارد که مثل یک تابلوی متحرک آن را با خود راه ببریم و در سطح شهر، فامیل، اداره، دانشگاه و حتی خیابان آن را به همه اعلام کنیم؟!
این دانشجو که از رفتارش معلوم بود به یک درجه از بلوغ فکری رسیده، گفت: مردم خودشان یک ملکهی واقعی را از روی وقار و رفتار او خواهند شناخت، به نظرم باید ملکه باشیم اما پیش نگاه خدایمان!
وقتی دیدم عقیده این دانشجو به من نزدیک است کم کم همکلام شدیم.
این دانشجو با اشاره به تولید نامناسب پوشاک در حوزهی بانوان اظهار داشت: پوششی که این روزها در تابستان در انظار عمومی با آن مواجه هستیم، فکر نمیکنم فلسفهی آن به معنای واقعی برای نسل جوان تعریف شده باشد؛ اینگونه پوشیدنها و میل به دیده شدن در سیبل نگاه دیگران را هدف اصلی خود قرار دادهاست؛ الگویی که برای طراحی لباس و پارچه وجود دارد مطابق با سلیقهی این نسل نیست، مطابق با فرهنگ و اعتقادات یک ایرانی مسلمان هم نیست؛ ناآگاهی در انتخاب حرف اول این روزهاست.
وی با کلامی مودبانه ولی در عین حال سرشار از ناراحتی خطاب به فروشنده گفت: آیا شما حاضرید که ناموس شما هم از این تیپ لباسها بپوشد…
فروشنده در پاسخ به سوال این دانشجو و نگاه پرسشگرانهی من تاکید کرد: ذایقهی نسل جوان تغییر کردهاست، من جنسی را در اختیار عموم قرار میدهم که برای من سرمایه مالی همراه داشته باشد.
شاید بخشی از صحبتهای او درست بود اما جولان این پوشاکهای نامتعارف صرفا برای کسب درآمد بیشتر توسط یک فروشنده است یا هدفی دیگر پشت این کار وجود دارد؟!
سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد در یکی از مصاحبهها با خبرگزاری صدا و سیما گفته است: از تولید پوشاکی که مغایر با فرهنگ ایرانی و آموزههای اسلامی باشد، قطعا نه حمایت می کنیم و نه اجازه می دهیم در جامعه ترویج شود.
اما حال چرا تاکنون هم مجوز تولید و هم ترویج آن در جامعه وجود دارد و سوالی است که رییس پلیس امنیت و اطلاعات قزوین به آن پاسخ خواهد داد.
سرهنگ محمدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی شاخص ابراز داشت: پوشیدن لباسهایی که عفت عمومی را زیر سوال ببرد و آن را جریحهدار کند، جرم محسوب میشود و به طور یقین اگر در مجامع عمومی استفاده شود پلیس وظیفه ی برخورد با آن را دارد.
وی در ادامه تاکید کرد: ضوابط و مقررات برای تمام فصول سال اس؛ پلیس هم به عنوان یکی از دستگاههای نظارتی با نظارت های روزانه خود، با فروشندگان و مصرف کنندگانی که این مقررات را نقض کنند برخورد خواهد کرد.
سرهنگ محمدی تصریح کرد: همجواری استان قزوین با استانهای تهران و البرز و همچنین تحت تاثیر قرارگرفتن افراد از شبکههای اجتماعی و ماهوارهای یکی از جمله مواردی است که سبب ترویج مدگرایی در جامعهی کوجکی مثل قزوین خواهد شد.
رییس پلیس امنیت و اطلاعات قزوین در خاتمه گفت: توزیع این لباسها در سطح شهر صرفا برای کسب درآمد بیشتر است و دستگاههای متولی این امر باید سعی کنند تا با کار فرهنگی دیدگاه مردم را تغییر دهند؛ اقدام سختافزاری مثل ورود و برخورد پلیسی با این جریان، تنها یک مسکن موقتی است.
فرهنگ تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه و راهنمای اعمال انسانها و معرف جهان بینیهای آنها در زندگی است، فرهنگ عمومی به معنای فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزهای از عقاید، ارزشها، جلوههای احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت میکند و فراتر از گروهها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است.
ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان «فرهنگ» میشناسیم، آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل میتوان آن را در قالب تعریفی مشخص و محدود گنجانید؛ با مراجعه به بحثهای جامعهشناسان و صدها توصیف و تعریف از «فرهنگ» به طور کلی میتوان دریافت که از ارزشها و اعتقادات و باورها گرفته، تا منشا و خصایل و هنجارها و ادبیات و هنر و معماری، آئینها و افسانه و اسطوره همگی ذیل مجموعه فرهنگ میگنجد.
اهمیت فرهنگ در تحقق و تداوم انقلاب اسلامی و همچنین جایگاه رفیع آن نزد رهبران از نکاتی است که بر هیچکس پوشیده نیست؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار انقلاب و پیشنهاددهنده تشکیل شورای فرهنگ عمومی، درباره اهمیت فرهنگ فرمودهاند: «در عرصه فرهنگ، بنده به معناى واقعىِ کلمه، احساس نگرانى مىکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغههایى است که آدمى به خاطر آن، گاهى ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند. من چنین دغدغهاى دارم».
اما اینکه چرا در این روزها کسی برای تب کشنده بی فرهنگی اقدام نمیکند و یا متولیان دولتی فرهنگ خود را در امورات حاشیهای گرفتار و یا بعضا با همین اصول اعتقادی مخالف و در مقابه با آن اقدام میکنند جای بسی تامل دارد!
اما آنچه که واضح است این است که در حال حاضر عفاف و حجاب متولی خاصی در جامعه ندارد، یا چرا همت و اقدام عاجلی در این زمینه صورت نمیگیرد تا حجاب تبدیل به یک هنجار اجتماعی و فرهنگی شود، سوالاتی است که همچنان در صدر مسائل روز است.
باید باور کنیم تنها اکتفا به نوشتن جملاتی مثل حجاب صیانت زن است، حجاب برای زن همچون صدفی است برای مروارید و همهی مواردی از این دست در اماکن عمومی و هرجای دیگر دربرابر برنامههای ظریف و کاملا زیرپوستی دشمن نه تنها کار فرهنگی محسوب نمیشود بلکه همچون مقابلهی قلاب سنگ با مجهزترین و پیشرفتهترین سلاح هاست.
انتهای پیام/
نوشته مدگرایی بیماری مزمن جوانان امروزی/ ولنگاری فرهنگی نتیجه غفلت و به خوابزدگی مسئولان است اولین بار در پایگاه خبری شاخص پدیدار شد.