به گزارش شاخص، بی شک رتبه تک رقمی شدن از آرزوهای هر دانش آموز کنکوری است به همین جهت در ادامه مصاحبه ای با یکی از دانش آموزان هم استانی که موفق به کسب رتبه تک رقمی در کنکور سراسری سال ۹۴ شده می خوانیم تا با روحیات و افکار و اهداف افراد موفق بیشتر آشنا شویم
مهسا جهانبخش متولد ۷۶ از شهر تاکستان که موفق به کسب رتبه ۷منطقه ۳ و رتبه ۸۰ در کنکور ۹۴ شده است یک خواهر ۱۶ ساله دارد که در رشته تجربی مشغول به تحصیل است.
از رویای بچگی و آرزوهای کودکانه خودتان برایمان بگویید؟
من از بچگی دوست داشتم چشم پزشک شوم و به این کار واقعا علاقه دارم.
دوران ابتدایی و راهنماییتان چطور گذشت؟ آیا در مدرسه غیر انتفاعی تحصیل میکردید؟
بله. دوران ابتدایی و راهنمایی در مدرسه غیر انتفاعی تحصیل میکردم و معمولاً درسم را مرتب میخواندم ولی نه به اندازه دبیرستان؛ در دوران دبیرستان درس خواندنم به حداکثر رسید.
دبیرستان چطور؟ آیا در مدرسه غیر انتفاعی تحصیل میکردید؟
خیر بنده مقطع دبیرستان در مدرسه دولتی تحصیل کردم که یک سال بعد از تحصیل ما نمونه دولتی شد.
از نظر تحصیلی چطور بودید؟
در دوران دبیرستان خیلی پیشرفت کردم مخصوصاً در سال چهارم با شرکت در آزمونهای آمادگی برای کنکور و افزایش ساعت مطالعه پیشرفت زیادی داشتم، بنده سال چهارم را تقریباً به صورت غیر حضوری خواندم.
کدام یک از دروس دبیرستان را بیشتر دوست داشتید؟
ریاضی و دینی
آیا درسی بوده که در آن به چالشی بر بخورید و با انتخاب یک سبک صحیح آن را برطرف کنید؟
از نظر بنده درس زیستشناسی برای رشته تجربی یک چالش است اما سال چهارم با روش دیگری با این موضوع برخورد کردم.
در دوران دبیرستان از کلاس فوق برنامه خارج از مدرسه استفاده میکردید؟
بله من اکثراً در فصل تابستان از کلاسهای درسی تابستانی استفاده میکردم.
معیارتان برای انتخاب رشته تجربی چه بود؟
تنها علاقه! چون از بچگی چشم پزشکی را دوست داشتم.
پدر و مادرتان چه کاره هستند؟
پدرم دکترای علوم آزمایشگاهی و مادرم دبیر علوم تجربی دوره متوسطه هستند.
پدر و مادرتان چه نقشی در موفقیت شما داشتند؟
خانواده ام دردوران دبیرستان فضای کاملاً مناسب و آرامی را برای من فراهم کردند و این جایگاه را مدیون خانواده هستم چرا که به خاطر من از برنامههای زیادی گذشتند، به طوری که تقریباً ۲سال است که به مسافرت نرفتهاند.
آیا شما از مراکز آموزشی استفاده میکردید؟
بله. من در کل دوران دبیرستان از مراکز آموزشی برای دروس اختصاصی استفاده میکردم و البته در کنار آن نیز خودم تلاش لازم و مستمر را داشتم.
از چه زمانی بحث کنکور برایتان جدی شد؟
از تابستانی که قرار بود به کلاس دوم دبیرستان بروم.
در روز چند ساعت مطالعه داشتید؟
در سال چهارم از تابستان تا اوایل دی ۵ تا ۷ ساعت در روز مطالعه داشتم و از دیماه تا پایان زمستان به روزی ۸ ساعت رسید و در تعطیلات عید همان ۸ تا ۹ ساعت بود تا بعد از عید که زمان مطالعه روزانهام را به ۱۱ساعت افزایش دادم.
آیا بین مطالعاتتان تفریحی داشتید؟
اکثرا آخر شبها بعد از ساعت ۹، یک ساعت به تماشای تلویزیون مینشستم.
از چه ساعتی شروع به مطالعه میکردید؟
بستگی داشت. روزهایی که کلاس داشتم از ساعت ۲ به بعد اما روزهایی که کلاس نداشتم از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب مشغول مطالعه بودم.
چه ساعتی بیشترین بازدهی را داشتید؟
ساعت ۷ صبح تا یک ظهر بیشترین بازدهی را دارد و فکر میکنم بهترین زمان برای مطالعه نیز همان موقع است.
آیا برنامه ریزی خاصی داشتید؟
بله، طبق برنامه ریزی مطالعه میکردم و دروس پایه را در تابستان سال ورود به پایه چهارم تمام و در طی سال فقط به مرور میپرداختم.
از نظر بنده بچههای کنکور روزهایی که وقتشان آزادتر بوده و دغدغه ذهنی ندارند بهتر است زیست و شیمی بخوانند چون بیشترین ضریب را دارد و دروس عمومی را در کل هفته پخش کنند و اوایل هفته را با درسهای محاسباتی مثل ریاضی و فیزیک شروع کنند.
آیا موافق حذف کنکور هستید؟
خیر! با اینکه خیلی استرسزاست اما فکر میکنم عدالتش بیشتر است.
موافق بومی سازی چطور؟
به نظرم بومیسازی هم بی عدالتی است و فکر میکنم بچه هایی که رتبه های بالا دارند شرایط قبولیشان کم میشود اما از لحاظ شرایط نزدیکی برای رفت و آمد بهتر است.
الویت اصلی تحصیلتان کجاست؟
دانشگاه علوم پزشکی تهران
در تحصیل چقدر به وجود خدا معتقد هستید؟
خیلی، حس میکنم خدا لطف بزرگی به من داشته چون وقت کنکور استرسم در حدی بود که تنها با توکل به خدا میتوانستم در جلسه بنشینم.
آیا نزدیک کنکور استرس داشتید؟ چطور کنترلش کردید؟
خیلی!!! استرسم در حدی بود که شب قبل از کنکور اصلا نخوابیدم و توصیه میکنم که بچه ها یک هفته قبل از کنکور را مطالعه نکنند چرا که بدون فایده بوده و بیشتر استرس را به دنبال دارد به همین جهت شب کنکور را بدون دغدغه ذهنی بخوابند.
سه عامل اصلی برای موفقیتتان؟
مهمترین عامل مطالعه مستمرم بود چرا که بعضیها مطالعه مستمر ندارند و دیگری آزمونهای پیش از کنکور و همراهی خانواده از عوامل موثر برای موفقیتم بود.
درباره حضور در مجامع علمی خارج از کشور چه فکری دارید؟
انشاالله اگر بتوانم دوست دارم بروم و با بار علمی بالاتر برای خدمت به جامعهام برگردم.
اولین کسی که خبر قبولیتان را به شما داد چه کسی بود؟ عکسالعملتان چه بود؟
در واقع من خواب بودم به اصرار مادرم بیدار شدم بعداز اینکه نتیجه را دیدم خیلی خوشحال شدم البته خودم انتظارش را داشتم و البته بیشتر از خودم مادرم بسیار خوشحال شد.
بحث رقابت چطور؟
ما با بچههای مدرسه خیلی با هم رقابت داشتیم و این رقابت موجب تلاش بیشتر میشد.
بزرگترین آرزویتان؟
چشم پزشک سرشناسی شوم تا بتوانم بیماران را رایگان مداوا کنم.
پیشنهادتان برای بچه های کنکور؟
تلاششان بعد از عید بیشتر شود برای دروس عمومی تقریباً همیشه مطالعه داشته باشند و دروس تخصصی را به همراه تست بخوانند.
در آزمونهای آمادگی کنکور شرکت کنند چرا که من خودم در روزهای آزمون کل کارهایم را تعطیل میکردم تا بتوانم سولات آزمون را تحلیل و بررسی کنم و از نظر من بسیار تاثیرگذار است.
توصیه بعدی اینکه تلاش به همراه مطالعه مستمر داشته باشند، به خود استرس وارد نکنند، در خانه آرامش داشته باشند و از همه مهمتر اینکه مرور خود را به هفته آخر نسپارند چرا که اصلا تاثیر گذار نیست و بیشتر جنبه استرسزا داشته و موجب دغدغه ذهنی میشود.
در ادامه یک مصاحبه کوتاه با پدر مهسا جهانبخش دکتر ابراهیم جهابخش نیز خواهیم داشت…
آیا به دخترتان در انتخاب رشته نظر میدهید؟
بنده فقط پیشنهاد میدهم؛ تصمیم گیرنده خودش است و دوست دارم در مورد نظرم فکر کند و هیچ وقت نظرم را به دخترم تحمیل نمیکنم؛ بنده شخصاً محدود شدن را نمیپسندم.
از نظر دخترتان خانواده بسیار در موفقیتشان نقش داشته، نظر شما چیست؟
به قول معروف، چشمه باید از خودش آب داشته باشد چرا که هیچ چیز را نمیشود به کسی تحمیل کرد به نظر بنده دخترم استعدادش را داشت و ما فقط شرایط را برایش فراهم کردیم.
حرف پایانی؟
دوست دارم که دخترم برای تحصیل به خارج از کشور برود و با تجربه و بار علمی بیشتر برای خدمت به ایران برگردد.
انتهای پیام/۱۰۰۳/م۱/ح